English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8621 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turf accountants U متصدی شرطبندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
book making U شرطبندی
staking U شرطبندی
backing U مبلغ شرطبندی
price U مبلغ شرطبندی
prices U مبلغ شرطبندی
tout U فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipsters U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touting U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts U فروشنده اطلاعات شرطبندی
morning line U امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
handicap stake U مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
supplements U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
two thousands guineas U مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
supplement U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
chalking U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
quartermasters U متصدی
quartermaster U متصدی
operators U متصدی
users U متصدی ها
responsible U متصدی
runners U متصدی
clerk U متصدی
runner U متصدی
operator U متصدی
in charge U متصدی
incumbents U متصدی
incumbent U متصدی
warden U متصدی
user U متصدی
vacant U بی متصدی
clerks U متصدی
operator U متصدی
operators U متصدی ها
radarman U متصدی رادار
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
harbour master U متصدی بندر
curator U نگهبان متصدی
auctioneer U متصدی مزایده
groundskeeper U متصدی زمین
curators U نگهبان متصدی
radar operator U متصدی رادار
officer U مامور متصدی
suppliers U متصدی ملزومات
supplier U متصدی ملزومات
adman U متصدی اعلانات
operator command U فرمان متصدی
operator console U پیشانه متصدی
ammunition handler U متصدی مهمات
machine operator U متصدی ماشین
cataloger U متصدی کاتالوگ
acting U کفیل متصدی
cataloguer U متصدی کاتالوگ
chartulary U متصدی بایگانی
officers U مامور متصدی
litter bearer U متصدی برانکارد
infirmarian U متصدی بیمارستان
radar man U متصدی رادار
radio operator U متصدی بی سیم
radioman U متصدی بی سیم
auctioneer U متصدی حراج
operators U متصدی دستگاه
yard man U متصدی محوطه
operators U متصدی ماشین
fitter U متصدی نصب
operator U متصدی ماشین
operator U متصدی دستگاه
salespeople U متصدی فروش
salesperson U متصدی فروش
fitters U متصدی نصب
receiver U متصدی دریافت
receptionist U متصدی پذیرش
receivers U متصدی دریافت
auctioneers U متصدی مزایده
time keeper U متصدی اوقات
unattended U بدون متصدی
winch driver U متصدی دوار
rulings U رایج متصدی
ruling U رایج متصدی
signalman U متصدی علائم
signal man U متصدی علائم
auctioneers U متصدی حراج
salespersons U متصدی فروش
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
prothonotary U متصدی امضاء احکام
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
hold captain U متصدی انبار کشتی
majordomo U متصدی امور خانوادگی
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
teletypist U متصدی دوره نگاره
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
wagoner U متصدی حمل ونقل
watertender U متصدی مخازن اب ناو
time keeper U متصدی اوقات کار
prontonotary U متصدی امضاء احکام
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
orchardman U متصدی باغ میوه
orchardist U متصدی باغ میوه
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
my p U متصدی پیش ازمن
stoker U متصدی سوخت کوره
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
boiler maker U متصدی دیگ بخار
pressmen U متصدی ماشین چاپ
biddy U متصدی نظافت خانه
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
titular U متصدی دارای عنوانی
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
turf accountant متصدی شرط بندی
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
officer U متصدی ضابط عدلیه
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
heaters U متصدی گرم کردن
pressman U متصدی ماشین چاپ
heater U متصدی گرم کردن
forwarder U متصدی حمل و نقل
fish warden U متصدی امور شیلات
carrier U متصدی حمل و نقل
data entry operator U متصدی داده دهی
contracting officer U افسر متصدی پیمان
common carrier U متصدی حمل ونقل
officers U متصدی ضابط عدلیه
church warden U متصدی دارایی کلیسا
carriers U متصدی حمل و نقل
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
signal box U توقف گاه متصدی علائم
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
vigorish U سود متصدی شرط بندی
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
fireman U متصدی اتش خانه موتور
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
engineman U درجه دار متصدی موتور
firemen U متصدی اتش خانه موتور
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verger U متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com